آخرین پیام من به این دنیا یک آه بلند است.
داستان "6 فوت زیر زمین" درباره ی زندگی خانواده ی "فیشر" است . خانواده ای که مسئول اجرای مراسم کفن و دفن و ترحیم در لس آنجلس هستند . داستان سریال با مرگ ناگهانی ناتانیل بزرگ ، پدر خانواده ، (یک مرگ تا حدودی کمدی در هنگام کشیدن سیگار و تصادف با یک اتوبوس بزرگ ) آغاز میشود و از آنجاست که شرکت فیشر به دو پسر خانواده یعنی "نیت" و "دیوید" واگذار می گردد .
صدای مرگ زنده است.
برای یادآوری هر روزه آن باید شاد باشیم
صحبت از لبخندها و یادهاست
اشک مقدس را برای ثانیههای تنهایی در آغوش رویاهای سیاه و سفید میگذارم
امشب خوابم نمی آید
حرفهایم را در گودالی به خاک سپرده بودم
خاک بیشترشان را بلعید
وقتی قلب کدر میشود حرفها خاک میشوند و خاک هم کارش را خوب میداند
امشب شب دلتنگیهاست
حیف بود آذر هم تمام شود و صدای زوزه ای از این ویرانکده شنیده نشود
امشب دوست دارم با تنهایان تاریخ باشم. ولگردی کنیم در تاریک وروشنها واز همه مهمتر خاکستریهای زندگیشان
و دست آخر هم بعد از مدتها در آغوش خدا بخوابم
عکسهای خانوادگی :
همه روی یک کاناپه جمع شده بودند با چشمانی پر از زندگی ، تاریخ را برای آینده به جا می گذارند
و از انبوه آدمها
خاک تو را هم می خواند
و...