عجیب نیست؟ ممکن است توی یک شهر باشیم .
ممکن است فقط یک ساعت فاصله داشته باشیم .
دل آدم می گیرد.
وقتی سوار ماشین می شوی و برای خرید شیرینی محبوبت از خیابانی عبور می کنی ممکن است من در همان خیابان با اندکی تفاوت زمانی در حال رفتن به جای دیگری باشم .
دل آدم می گیرد.
ممکن است بیمار شده باشی یا توی صدها مشکل غرق شده باشی
شاید هم کلی آدم خوب اطرافت جمع کرده باشی و شاد باشی
باز هم دل آدم می گیرد.
ممکن است چندین و چند کوه، جنگل ،رودخانه و بیابان بینمان باشد اما حتی اگر شده برای چند ثانیه خاطره ای مشترک را به یاد آورده باشی
ممکن است بلاخره آن رازها را به کسی فاش کرده باشی
ممکن است آن عطر را برای آخرین بار بو کرده و بخشیده باشی
نباید حسود باشم ولی حتما قبول داری که دل آدم می گیرد.
ممکن است پیر شده باشیم ممکن است فراموش کرده باشیم حتی ممکن است...
دل آدم می گیرد.
...
اصلا تردید دارم به شکل واقعی وجود داشته باشی.
دل آدم خیلی می گیرد.
م.ع اشکان ت 8 تیر 1402