داستان "6 فوت زیر زمین" درباره ی زندگی خانواده ی "فیشر" است . خانواده ای که مسئول اجرای مراسم کفن و دفن و ترحیم در لس آنجلس هستند . داستان سریال با مرگ ناگهانی ناتانیل بزرگ ، پدر خانواده ، (یک مرگ تا حدودی کمدی در هنگام کشیدن سیگار و تصادف با یک اتوبوس بزرگ ) آغاز میشود و از آنجاست که شرکت فیشر به دو پسر خانواده یعنی "نیت" و "دیوید" واگذار می گردد .

سریال با طنزی کوبنده شروع می شود مرگ پدر در یک تصادف کاملن اتفاقی در حالی که به استقبال پسرش که بعد از مدتها بازگشته میرود رخ می دهد.پسری که در فرودگاه با خانمی که باز هم اتفاقی همانجا آشنا شدند و تا اخر سریال پسر را همراهی می کند رو هم ریختن.
دخترش هم با جماعتی در حال کشیدن شیشه و عیاشی است.
پسر دیگر در حال برگزاری مراسم و زنش هم در حال طبخ غذاست.
حال تصور کنید به همه ی اینها تلفن زده شود و خبر مرگ داده شود. هر سریال با مرگ یک یا چند نفر شروع میشود و تمام افراد خانواده به نوعی با مراسم کاری دفن این مردگان درگیر هستند.
و هر کدام از افراد خانواده و دوستانشان چالشهای با شکوهی را در زمینه کاری و زندگی شخصی پشت سر میگذاند.فاصله ی مرگ و زندگی کوتاه و کوتاهتر میشود و در آخرین سریال حتمن گریه می کنید گریستنی که تا آخر عمر فراموش نمی کنید
ناراحتی نیست بلکه حقیقتی است که واضح تر از همیشه به روی انسان خراب میشود.
سریال که با مرگ شروع شد با مرگ هم به پایان می رسد و درسهای زندگی و بهتر از همه درسهایی از مرگ به ما میدهد.
یکی از زیبایی های این سریال رویاهای بسیار زیبایی است که شخصیتها می بینند.اگر شما هم این سریال که در 5 فصل است رادیدید یا می خواهید ببینید خوشحال میشم نظر شما را هم بدانم.
من همیشه از اینکه چند نفر با هم یک فیلم یا سریال پر محتوا را ببینند بعد جای جای آن را با هم جستجو و یاد کنند لذت می بردم.